- 70 میلیارد پاداش، فعلاً 48 میلیارد قرض و بدهی!
- یک گام تا رویای بـزرگ
- آن لحظه تاریخی
- مستندات کرونای ذوبی ها در اختیار کمیته انضباطی
- قلب پرسپولیس در فینال شکست
- می خواهند بین فکری و مرفاوی تفرقه بیندازند
- جنگ سرد علیه فکری
- هوای جدایی در سر قایدی
- پرسپولیس کاملاً MADE IN VATAN شد
- تسویه حساب تنشهای کهنه
- تنها فرصت طلایی کاراته
- استقبال گرم از ریاست علی کریمی در فدراسیون فوتبال!
- وقتی آب سربالا میرود...
- هیچکدام ۲ رقمی نشدند
- شهرخودرو ۱۰ نفره از شکست نجات پیدا کرد
- ستاره چپدست
|
بخش عمده ای از پاداش آسیایی پرسپولیس عملاً پیشخور شده
70 میلیارد پاداش، فعلاً 48 میلیارد قرض و بدهی!
نگاه
محمدقراگزلو
نایب قهرمانی آسیا با وجود غمی که در گام آخر برای پرسپولیس و هوادارانش به همراه داشت میتوانست یک خبر خوب هم به دنبال داشته باشد؛ اینکه مجموع پاداشهایی که قرار است به باشگاه برسد چیزی بالغ بر 70 میلیارد تومان خواهد شد و حتماً میتواند بخش عمدهای از مشکلات مالی باشگاه را کم کند یا حتی در جهت تقویت تیم به کار بیاید.
دیروز یکی از هواداران پرسپولیس میپرسید با 70 میلیارد در نقل و انتقالات زمستانی چند بازیکن جدید میشود خرید و ته دلش خوشحال بود که این پول قلمبه در جهت تقویت تیم به کار میآید غافل از اینکه نمیدانست تمام این پول پیشخور شده و حتی باشگاه چیزی بیشتر از درآمدهای دیگرش مثل مبلغ ترانسفر بشار رسن، باید برای بدهیهای بعدیاش بودجه فراهم کند.
خلاصه مطلب این است که پرسپولیس چیزی حدود 70 میلیارد تومان پاداش آسیایی خواهد گرفت در حالی که باشگاه همین حالا 48 میلیارد تومان قرض و بدهی دارد و برای بخش عمدهای از آن چک باشگاه را خرج کرده است.
جعفر سمیعی وقتی بر صندلی مدیریت باشگاه پرسپولیس جلوس کرد نمیدانست که شرکت آتیه داده پرداز به عنوان کارگزار باشگاه به تمام تعهداتش عمل کرده و فعلاً خبری از دریافتی از این شرکت نخواهد بود.
مدیریت جدید باشگاه پرسپولیس وقتی موفق نشد از کارگزار باشگاه بودجه اضافهای دریافت کند و راههای درآمدزایی را بر خود بسته دید سراغ قرض گرفتن از شرکتهایی مثل همراه اول، بانکها و سازمانها رفت تا بتواند مطالبات اعضای تیم را پرداخت کند. او موفق شد مطالبات باقیمانده از فصل قبل بازیکنان و مربیان را تسویه کند و البته درصدی از قرارداد فصل جدیدشان را هم قبل از فینال آسیا بپردازد.
سمیعی برای این کار مهم و کسب مقبولیت نزد اعضای تیم و هواداران 48 میلیارد تومان از بخشهای مختلف قرض کرده و خبری از درآمدزایی نبوده است. او برای بخش مهمی از مبلغ چکهای باشگاه را داده و حالا پرسپولیس خودش را به طلبکاران مختلف متعهد کرده است.
با این حساب اگر باشگاه بتواند تحریمها را دور بزند و به نوعی آن 70 میلیارد را به دست بیاورد، بخش مهمی از پاداش آسیایی باشگاه تقریباً پیشخور شده و حتی با در نظر گرفتن دریافت 120 هزار دلار مبلغ ترانسفر بشار رسن، در صورت شکست در دادگاه عالی ورزش باید برای پرداختی دو مبلغ کلان به کالدرون و بودیمیر چیزی حدود 700 هزار دلار دیگر (حدود 18 میلیارد تومان) فراهم کند که کار بسیار دشواری خواهد بود.
این وضعیت امروز تیم نایب قهرمان آسیاست که انگار قرار نیست مربیان، بازیکنان و هوادارانش روزگار خوش و بیدغدغهای را تجربه کنند. باور کنید اگر پرسپولیس قهرمان آسیا هم میشد و رقم پاداشش 2 میلیون دلار بیشتر از الان بود باز هم تعدد مشکلات، قرضها و تعهدها به شرکت ا، هتلها، مربیان و بازیکنان سابق و ... کاری میکرد تا تراز مالی باشگاه منفی باشد.
حالا باید دید آیا نهادهای نطارتی مثل دوران مدیران قبلی بر عملکرد مدیریت جدید باشگاه پرسپولیس که یک شرکت دولتی را بدهکار کردهاند و چکهای باشگاه و ذیحسابی را خرج کردهاند هم ورود خواهد کرد یا نه. گفتنی است موعد 30 میلیارد تومان از این چکها در بهمن ماه است و بعید است تا آن زمان بتوان پاداش آسیایی را وصول کرد.
از طرفی با رو شدن این آمار و ارقام این سؤال باید به شکلی جدیتر مطرح شود که چرا مدیریت باشگاه پرسپولیس تنها از یک فرمول از پیش تعیین شده (همکاری با کارگزار) درآمدزایی میکند و چرا نتوانسته برای کسب درآمد و بودجه با روشها و فرمولهای دیگری جلو برود و مشکلات مالی را برای همیشه حل کند؟
مردانی منتظر تصمیم قاطع پوتین
یک گام تا رویای بـزرگ
گزارش
محسن وظیفه
محرومیت روسیه از حضور در المپیک توکیو، تیم ملی تکواندو ایران را در شرایط خاصی قرار داده است. با تصمیم کمیته بینالمللی المپیک وضعیتی پیش آمده که ممکن است دو سهمیه ایران در المپیک توکیو تبدیل به سه شود و کاپیتان تیم ملی تکواندو هم با رسیدن به سهمیه المپیک صاحب یک افتخار بزرگ شود و شانس حضو در بزرگترین رویداد ورزشی را کسب کند. سجاد مردانی که در وزن چهارم فقط یک پله تا رسیدن به سهمیه المپیک توکیو فاصله داشت حالا بهدلیل محرومیت روسها از المپیک و با توجه به اینکه ولادیسلاو لارین روس در صدر رنکینگ این وزن قرار دارد، این امکان به وجود آمده که با حذف این تکواندوکار روس از رنکینگ، او به سهمیه المپیک برسد.
سجاد مردانی یکسال پیش در شرایطی قرار گرفته بود که همه از خداحافظی او حرف میزدند اما حالا وضعیت بهنحوی تغییر کرده که خودش هم با قدرت به میادین بازگشته است. او در حالی در تمرینات تیم ملی حاضر شده که قصد دارد در لیگ برتر تکواندو هم کشتی بگیرد. اردوهای تیم ملی در حالی برگزار میشود که سجاد حالا در رأس برنامههای تیم ملی هم قرار گرفته و با وجود اینکه هنوز سهمیه قطعی نشده، اما فریبرز عسگری روی سجاد بهعنوان نفر سوم تیم ملی حساب ویژهای باز کرده است.
این موضوع به بحث روز تکواندو تبدیل شده و بسیاری بهدنبال این هستند که بدانند آیا سجاد مردانی میتواند سهمیه سوم را به دست بیاورد یا نه؟ البته رسیدن به این سهمیه حالا بسیار نزدیک و دستیافتنی به نظر میآید. اگرچه هنوز ابهامهای زیادی وجود دارد اما به نظر سجاد فقط یک گام تا رسیدن به رویای بزرگ خود که برای رسیدن به آن زحمات زیادی را هم به جان خریده بود، فاصله دارد. ماجرا بهحدی جدی شده که حالا فریبرز عسگری، سرمربی تیم ملی تکواندو میگوید ما روی سهمیه سجاد مردانی در المپیک حساب میکنیم.
یکی از موضوعات مهمی که باعث شده سهمیه سجاد قطعی نشود این است که شاید ورزشکاران روسیه بخواهند زیر پرچم کشور دیگری در المپیک حاضر باشند، اما آیا واقعاً چنین چیزی امکانپذیر است؟ اگر روسها با پرچم کشور یا نهاد دیگری به المپیک بروند شاید این سهمیه سجاد از دست برود که البته این هم برای محقق شدن شروطی دارد، در غیر اینصورت سهمیه سجاد قطعی است.
فریبرز عسگری در اینباره توضیح جالبی داده که نشان میدهد کادر فنی به این موضوع از زاویهای دیگر هم فکر میکند: «بحث حضور یا عدم حضور ورزشکاران روس در المپیک قطعی نیست چراکه IOC به ورزشکاران روس این اجازه را داده در صورتی که بخواهند با پرچم IOC در المپیک توکیو حاضر شوند. باید دید دولت روسیه این اجازه را به ورزشکارانش میدهد یا خیر؟ امیدوارم هر اتفاقی که به نفع تکواندو و ورزش ایران است رخ بدهد.»
واقعاً چطور ممکن است کشور ابرقدرتی مثل روسیه که با این تصمیم کمیته بینالمللی المپیک در ورزش دنیا به بدترین شکل ممکن تحقیر شده، اجازه بدهد ورزشکارانش با پرچم سایر کشورهای دیگر مسابقه بدهد. وقتی کمیته بینالمللی المپیک چنین تصمیمی را اتخاذ میکند، طبیعی است که مسئولان سیاسی و ورزشی کشور روسیه هم تلاش کنند شرایطی را به وجود بیاورند که سطح بازیها بشدت نزول کند. شما تصور کنید قهرمانان کشتی روسیه در المپیک نباشند. برگزاری المپیک بدون رشید سعداللهاف یا رومن ولاسوف و یا زائور بک سیداکوف چه لذتی دارد؟ مسابقات ژیمناستیک یا دوومیدانی و خیلی از رشتههای دیگر در صورت غیبت روسها در المپیکها از اعتبار ساقط میشوند، به همین دلیل باید به این نکته امیدوار بود که تکواندوکار روسیه از رنکینگ المپیکی حذف میشود یا حتی ممکن است که سهمیه او در صورت حضور در زیر پرچم یک کشور و یا نهاد دیگر سهمیه آزاد محسوب شود و همین به حضور سجاد در توکیو کمک کند. اگرچه فکر کردن به این موضوع و زوایای دیگر داستان شاید تمرکز تیم و حتی تمرکز خود سجاد را بههم بریزد. به همین دلیل فریبرز عسگری میگوید در اینباره باید منتظر تصمیم نهایی بود: «فکرمان را معطوف این چیزها نمیکنیم. از روزی که اردو را شروع کردیم و سجاد در تمرینات حاضر شد مبنای ما کسب سهمیه و حضور در المپیک بوده است. اگر این موضوع قسمتمان شود که لطف خدا بوده و با تمام توان از آن استفاده خواهیم کرد.» اگر سجاد به سهمیه توکیو برسد هدیه الهی خواهد بود و باید منتظر ماند و دید سجاد از این هدیه چگونه استفاده میکند.
بازخوانی یک صحنه زیبا در بارسا
آن لحظه تاریخی
گزارش
مارک دویل
لحظه زیبایی برای بارسلونا رقم خورد.
لیونل مسی به محوطه جریمه رفت و توپ را با خونسردی وارد دروازه جوردی ماسیپ کرد. او تاریخساز شد. مسی 644 گل برای بارسلونا زده و رکورد پله در زمینه تعداد گل برای یک تیم باشگاهی را جابهجا کرده است.
چند گل دیگر در راه خواهد بود؟ دانستنش کار آسانی نیست. آینده مسی در بارسلونا نامشخص است.
او چند ماه پیش در مصاحبهای که دنیا را تکان داد، گفت که در تابستان به دنبال جدایی بوده و از روش مدیریت جوزپ ماریا بارتومئو، رئیس وقت باشگاه، منزجر است.
بارتومئو از باشگاه جدا شد و مسی هم البته اخیراً گفته که ناامیدی را به کناری گذاشته است: «امروز حالم خوب است و حس میکنم که برای همه اهدافی که پیش رو داریم، آمادگی مبارزه را دارم.»
او در برد 3 بر صفر مقابل رئال وایادولید بازیکنی کاملاً باانگیزه نشان داد. مسی بار دیگر در تمامی حرکات مثبت بارسلونا نقش داشت. او 11 ضربه به سمت دروازه زد، که هفت ضربه داخل چارچوب بود. او البته تنها یک گل زد اما در وقتهای تلفشده هم توپ را به تیر کوبید. همچنین پاسهایی کلیدی هم داد.
پاس مسی بود که باعث شد کلمان لنگله گل اول بازی را در نیمه اول بزند. او سپس با دید استثناییاش پاسی فوقالعاده به سرجینیو دست داد تا او گل مارتین برایتویت را در دقیقه 35 بسازد.
گل رکوردشکن مسی هم نمایش درخشان او را کامل کرد. بارسلونا در این بازی با روش 3-4-3 بازی کرد و متوازنتر بود و در دفاع منسجمتر.
اما چیزی که درباره گل مسی در نیمه دوم مهمترین بود، واکنش مسی بود. او به سمت سکوها نرفت، بلکه بلافاصله برگشت و به سازنده گل، پدری، اشاره کرد. پدری با پاس پشت پای خیرهکنندهاش گل مسی را ساخت.
این تقدیری شایسته از بازیکنی بود که مرتباً همه را شگفتزده میکند. البته بسیاری بر این باورند که نباید فشار زیادی به بازیکنی آورد که تازه 18ساله شده است، اما این بازیکن واقعاً خوب است.
او کوتاهقامت و لاغر است، ولی اینها وقتی که میتوانید چنین بازیخوانیای داشته باشید مهم نیست. لنگله پس از بازی گفت: «پدری فیزیک یک ورزشکار سطح بالا را ندارد و به همین دلیل با مغزش بازی میکند.»
او نهتنها باهوش است، که خونسرد نیز است. او مقابل وایادولید بیش از هر بازیکن دیگری پاس کلیدی (5 پاس) داد.
به نظر میرسد که بارسا استعدادی را در اختیار دارد که در هر نسل یک بار تکرار میشود؛ همان بازیکنی که میتوان تیم را حول محور او ساخت.
در حال حاضر دیدن اینکه او چطور از مسی میآموزد و با او همکاری میکند جذاب است. به نظر میرسد که مسی علاقه بسیاری به این همتیمی نوجوانش دارد. این بازیکن آرژانتینی در سهشنبه شب جایگاهش در تاریخ بارسلونا را مستحکمتر ساخت، ولی با تمام مشکلاتی که بارسا دارد، پدری باعث امیدواری به آینده میشود.
شاید هم مسی به همین فکر باشد. شاید تشکر مسی از پدری تنها یک لحظه زیبا نباشد، بلکه لحظهای تاریخی هم باشد...
منبع: سایت گل
پرسپولیس به سه هیچ امیدوار شد
مستندات کرونای ذوبی ها در اختیار کمیته انضباطی
زهره هراتیان مدیر مرکز پزشکی ایفمارک در واکنش به اظهارات یحیی گلمحمدی که خواستار رسیدگی به تخلف کرونایی ذوبآهن شده، گفت: «وقتی مستنداتی ارائه شود، آن را به کمیته انضباطی میفرستیم و متناسب با آن، افراد دخیل احضار میشوند و حکم صادر خواهد شد. چیزی که من میدانم این است که مستندات به کمیته انضباطی فدراسیون رسیده است. باید جلسه بررسی مدارک برگزار شود. یک کارشناس از ستاد مبارزه با کرونا هم در جلسه حضور خواهد داشت.»مدیر ایفمارک در پاسخ به این سؤال که آیا تخلف باشگاه ذوبآهن محرز شده یا نه، گفت: «یکسری تخلفات در حوزه بهداشتی ذوبآهن رخ داده است. ستاد مقابله با کرونا مستنداتی را آماده کرده است که طی گزارشی به دبیر کل فدراسیون و سپس به کمیته انضباطی ارسال شده است. البته ستاد نمیتواند هیچ رأی و حکمی بدهد و صرفاً مدارک و مستندات را ارائه میکنیم. آنها خودشان تصمیمگیری میکنند.»
مخالفت سازمان لیگ با تعویق بازی ذوب آهن
یحیی تهدیدش را عملی میکند؟
روز سهشنبه سرمربی پرسپولیس با اشاره به لغو بازی ذوبآهن اعلام کرد هنوز دلیل لغو این بازی مشخص نشده ضمن اینکه صحبتهای یحیی به گونهای بود که نشان میداد تعداد کروناییهای ذوبآهن آنقدر نبوده که این بازی لغو شود. از سویی باشگاه پرسپولیس نسبت به لغو این بازی معترض بود و دو بار به سازمان لیگ نامه نوشت تا درخواست ارجاع آن به کمیته انضباطی و سه بر صفر شدن این مسابقه را داشته باشد.
طبق برنامه، این بازی معوقه باید در تاریخ 10 دی ماه در ورزشگاه آزادی برگزار شود و حالا سازمان لیگ با تعویق این بازی مخالفت کرده است.در عین حال فاصله این بازی تا بازی پرسپولیس مقابل نساجی فقط 5 روز است در حالی که یحیی گفته بود اگر فاصله این دو بازی 6 روز نباشد او در میدان حاضر نخواهد شد که باید دید این تهدیدش را عملی خواهد کرد یا قبل از آن کمیته انضباطی یا سازمان لیگ جواب روشن و قانعکنندهای به پرسپولیس خواهد داد.
افشین قطبی: به نمایش بازیکنان و کادرفنی افتخار میکنم
قلب پرسپولیس در فینال شکست
امیر اسدی
بعد از صعود به سوپر لیگ و کسب نتایج درخشان در ابتدای راه، کمتر کسی تصور میکرد شیجیاژوانگ با مربیگری افشین قطبی به دسته پایینتر سقوط کند. این اتفاق اما با بدشانسیهای متوالی رخ داد و قطبی و شیجیاژوانگ طعم سقوط را در پایان فصل چشیدند. حالا قطبی که پیشنهادهای مختلفی از ایران، چین و برخی دیگر از کشورهای آسیایی دریافت کرده، از پیشنهاد تمدید قرارداد با شیجیاژوانگ استقبال میکند و معتقد است دوباره میتواند این تیم را به سوپر لیگ برگرداند. او در گفت و گو با ایران ورزشی از شرایط تیم ملی و شکست پرسپولیس در فینال هم صحبت میکند.
من میخواهم از سقوط تیم شما ابراز تأسف کنم. همه ما دیدیم که چقدر خوب بودید اما بدشانسی آوردید. آیا میخواهید در مورد فصل گذشته کمی توضیح بدهید؟
فصل گذشته پشت سر ما است. همهگیری جهانی چشمانداز ناب ورزش را در همه سطوح، داخل و خارج از زمین تغییر داد. مشکلات مالی باشگاهها، برنامه متراکم، تغییر شکل لیگ و آسیبدیدگی مهمترین بازیکنان در لحظههای حساس و به طور همزمان و موارد دیگر باعث شد بدشانسی بیاوریم و به نتیجه مورد نظر نرسیم. بیش از همه، ما از 20 بازی با 11 امتیاز همچنان یازدهم هستیم اما شکل جدید برگزاری لیگ و حضور در پلیآف ما را به پایین رساند. رسانهها، مالکیت و همه هواداران فوتبال چین از محتوا و عملکرد تیم ما قدردانی کردند. آنها تعجب کردند که چطور شیجیاژوانگ سقوط کرد و نتوانست در سوپر لیگ بماند. به همین دلیل و به اتفاق آرا، این باشگاه خواستار تمدید قرارداد کادر مربیگری شد و به من و همکارانم پیشنهاد داد.
برنامه شما برای آینده چیست؟
باشگاه شیجیاژوانگ به لیگ برتر صعود خواهد کرد و دوباره این کار مهم را انجام خواهیم داد. ما به آن اطمینان داریم و من میخواهم بخشی از بازسازی تیم بهتر و تعقیب رویای کسب اولین جام برای باشگاه باشم.
یعنی برای فصل آینده در تیم خود و فوتبال چین خواهید ماند؟
چندین پیشنهاد از باشگاههای مختلف به من ارائه شده است اما من متعهد هستم که به دلیل ارادت خود به طرفداران شیجیاژوانگ و ارتباط و همکاری با گروه مالکیت این تیم به مربیگری ادامه بدهم. این هدف فعلی من در مربیگری است که آن را پیگیری میکنم.
شرایط تیم ملی ایران را چگونه میبینید؟ آیا میتواند به جام جهانی صعود کند؟
ایران از یک نسل طلایی استفاده میکند و لذت میبرد و بازیکنان باکیفیتی در اختیار دارد. من به آینده تیم ملی بسیار خوشبین هستم و امیدوارم که به جام جهانی صعود کند.
اگر حق انتخاب داشته باشید، دوست دارید دوباره در کدام تیم مربیگری کنید؟
من در تمام تیمهایی که مربیگری کردهام، خوشحال بودم و نمیتوانم نامی از یکی از باشگاهها ببرم.
در مورد پرسپولیس و بازی با اولسان هم صحبت کنید. فکر میکنید چرا پرسپولیس در این بازی شکست خورد؟
پرسپولیس یک نمایش خارقالعاده در لیگ قهرمانان آسیا داشت و من به باشگاه، کادر فنی، بازیکنان و از همه مهمتر هواداران محبوب و پرشمار این تیم افتخار میکنم. قلب پرسپولیس در فینال شکست. چون بسیار دشوار است که شما در اواخر نیمه گل بخورید و بتوانید آن را جبران کنید. دریافت گل تساوی قبل از این نیمه از نظر روانی چهره تیم را تغییر میدهد! ضمن اینکه بازیابی پس از گرفتن دو پنالتی کمی سخت بود اما بازیکنان و کادرفنی تلاش خود را انجام دادند تا به بازی برگردند اما متأسفانه این اتفاق رخ نداد. قطعاً پرسپولیس در آینده به تکامل و پیروزی خود ادامه خواهد داد زیرا پشتیبانی باور نکردنی میلیونها هوادار در سراسر جهان را کنار خود دارد و این میتواند یکی از عوامل موفقیت این تیم در آینده باشد.
فتح الله زاده: مدیرعامل بودم نمی گذاشتم قانون منع مربی خارجی اجرا شود
می خواهند بین فکری و مرفاوی تفرقه بیندازند
هیأت مدیره استقلال نمی تواند اختیارات مددی را بگیرد
مدیریت باشگاه استقلال دوباره زیر ذرهبین منتقدان قرار گرفته و اهل فن از تغییرات پیدرپی در مدیریت این باشگاه به شدت انتقاد میکنند. نقدهای اخیر بیارتباط با سلب اختیارات مدیرعامل جدید باشگاه استقلال از سوی اعضای هیأت مدیره نیست. علی فتحاللهزاده که خود سالها سکان مدیریتی باشگاه استقلال را به عهده داشته، براین باور است که طبق قوانین جاری در اساسنامه باشگاه هیچ یک از اعضای هیأت مدیره قادر به سلب اختیارات مدیرعامل نیستند و مددی به راحتی میتواند قانون را دور بزند. با فتحاللهزاده نه فقط حول این محور مهم بلکه درباره دیگر مسائلی که در باشگاه استقلال میگذرد، گفتوگو کردیم. مدیرعامل سابق باشگاه استقلال حتی به قانون عجیب منع به کارگیری مربی خارجی نیز اشاره کرد و این قانون را من درآوردی دانست...
جدایی شما در اواخر سال گذشته از باشگاه استقلال همچنان ابهامهای بسیاری را پشت خود دارد. پیشتر به دلایلی اشاره کرده بودید اما ظاهراً علت جدایی شما مسائل کلانتری است. در این باره میشود شفافسازی کنید.
بخواهم درباره آن جدایی صحبت کنم باید یک ساعت حرف بزنم. الان هم بنا ندارم به تمام دلایلی که باعث شد در باشگاه استقلال به فعالیت ادامه ندهم اشاره کنم. ترجیح میدهم باز هم سکوت کنم اما این قول را میدهم که روزی درباره مسائلی که در زمان مدیریت کوتاه من گذشت، شفافسازی کنم. فکر میکنم اگر الان بخواهم تمام جریانات آن روزها را بازگو کنم برای استقلال حاشیههایی ایجاد میشود. به همین دلیل شرایط الان را برای صحبت کردن درباره آن روزها مناسب نمیبینم.
با وجود اینکه جدایی شما از استقلال بسیار مبهم بود اما همچنان صحبت از بازگشتتان به مدیریت این باشگاه میشود. آیا احتمال دارد که فصل بعد شما را به عنوان مدیرعامل استقلال ببینیم یا اینکه اساساً چنین احتمالی وجود ندارد؟
من همیشه خودم را خدمتگزار باشگاه استقلال میدانم و وظیفه خودم میدانم در هرشرایطی به این باشگاه کمک کنم. هیچوقت مدیریت باشگاه استقلال را پس نمیزنم اما باید همه آن شرایطی که مد نظرمن است فراهم باشد تا بتوانم آنطور که میخواهم کار کنم. من مدیری نیستم که داخل دفترم بنشینم و منتظر باشم بالادستیها به من فرمان بدهند که فلان کار را انجام بده یا فلان کار را نکن. مدیرعامل مسئول اجرایی یک باشگاه است و در شأن باشگاه بزرگی همچون استقلال نیست که تمام اختیارات را از مدیرعامل بگیرد و بعد به او بگوید در این پست فعالیت کن. بنده هیچگاه در باشگاه استقلال اینگونه مدیریت نکردهام و اگر در آینده نیز چنین پیشنهادی به من بشود قطعاً باید با تمام اختیارات باشد.
به نظر میرسد یکی از دلایلی که باعث شد از استقلال بروید همین موضوع است.
همان طور که گفتید فقط یکی از دلایلش این است. بگذریم...
در حال حاضر مدیریت استقلال وضعیت مناسبی ندارد. بیثباتی در این باشگاه موج میزند و تغییرات پیدرپی شخصیت این باشگاه را خدشهدار کرده است.
من تمام اتفاقاتی که در باشگاه استقلال رخ میدهد را رصد میکند. اینطور نیست که چون بیرون گود هستم در مقابل برخی اتفاقات این باشگاه که به ریشه این تیم مردمی لطمه میزند، سکوت کنم. قطعاً در این راستا با پیشکسوتان باشگاه استقلال که همچون ناصرخان و منصورخان قلبشان برای این باشگاه میتپید و همواره در پی خدمت به این باشگاه بزرگ بودند نیز مشورتهایی خواهم کرد. اینطور نیست که من در مقابل برخی تصمیمها که استقلال را مانند گوشت قربانی کرده سکوت کنم. هرگز این کار را نمیکنم چون خودم را در مقابل هواداران باشگاه استقلال مسئول میدانم. صد افسوس که الان وضعیت باشگاه استقلال آنقدر بیثبات شده که همه از آن انتقاد میکنند. نمیخواهم بگویم هیأت مدیره و مدیران فعلی در حال تلاش نیستند اما روزی را میبینم که همین اعضای هیأت مدیره بیایند و در رسانهها بگویند به ما اجازه نمیدادند در این باشگاه فعالیت کنیم و امرونهیها باعث میشد تا دستمان در مقابل برخی تصمیمگیریها بسته بماند.
ریشه این همه تغییر چیست؟
رک و راست باید بپذیرند که در مواجهه با این باشگاه دچار اشتباههای کشندهای شدهاند. من نمیخواهم بگویم تعمدی در کار بوده اما مطمئنم کسانی برای باشگاه تصمیم گرفتهاند که کارشناس این حوزه نبودهاند و جوانب تصمیمهای خود را در نظر نگرفتهاند. این بزرگترین لطمه به پیکره این باشگاه بزرگ و مردمی بوده که افراد ناآشنا به زیرساختهای مدیریتی در این باشگاه درباره سیاستها تصمیمگیری کردهاند. مگر میشود در باشگاهی همچون استقلال شاهد این حجم از تغییرات و عزل و نصبها باشیم؟ این همه تغییر یعنی شکست. چرا هر کسی از خیابان رد شد را گفتند بیا در باشگاه استقلال کار کن؟ مگر این باشگاه قدمت و سابقه نداشت؟ مگر این باشگاه از لحاظ جایگاه اجتماعی کوچک بود که اینگونه برایش تصمیم گرفتند؟ باشگاه استقلال جای تصمیمهای سرسری و آنی نیست. وقتی شما با باشگاهی مانند استقلال مواجهید باید برایش خوب وقت بگذارید. خوب فکر کنید و بهترین تصمیمها را اتخاذ کنید تا این باشگاه لطمه نبیند. البته من 7 سال پیش این حرفها را به زبان آوردم. آن روزها که آقای خادم آمدند تا به اصطلاح خودش، باشگاه را از نو بسازد. من آن روزها میدیدم که چه وضعیتی برای این باشگاه ایجاد خواهد شد اما کو گوش شنوا...
درحال حاضر احمد مددی را به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال انتخاب کردهاند. مددی در شرایطی مدیرعامل شده که حتی برای کوچکترین امضاها باید با هیأت مدیره هماهنگ کند. حتی او در هیات مدیره باشگاه استقلال نیست و اختیارات کمی دارد. آیا این نوع مدیریت برای باشگاه استقلال پذیرفتنی است؟
من این موضوع را میخواهم از لحاظ قانونی برای شما بشکافم. ببینید هیأت مدیره هرگز نمیتواند طبق اساسنامهای که وجود دارد برای مدیرعامل چنین مشی تعیین کند و دست و بال او را ببندد. این کار کاملاً غیرقانونی است و مددی میتواند به راحتی از این تصمیم اشتباه عبور کند و اقدامهایی را که خودش احساس میکند به صلاح باشگاه استقلال است، اتخاذ کند. البته این تصمیم را مجمع گرفته و اگر مجمع مصر بود اختیارات از مددی سلب شود، خودش باید اعلام میکرد اما اعلام این موضوع را به عهده هیأت مدیره گذاشتهاند که از لحاظ قانونی اشکال ایجاد میکند. در ماده 18 و 42 اساسنامه صراحتاً به حیطه اختیارات مدیرعامل یک باشگاه اشاره شده است. من ترسم از این است که در چنین شرایطی، بازیکنان و مجموعه کادرفنی به شدت لطمه بخورند و دچار دوگانگی ذهنی شوند. باور کنید اگر باشگاه با همین شکل اداره شود احتمال قهرمانی استقلال بسیار کم خواهد شد چون جایگاه مدیریت باشگاه به شدت زیر سؤال رفته است. آقایان اگر به فکر استقلال هستند باید برخی مصوبات را اصلاح کنند تا مدیرعامل از حدود اختیارات قانونی خود بهرهمند باشد. هرچند که اعتقاد دارم مددی همین الان هم میتواند تصمیمهای مقتضی را اتخاذ کند چون قانون دستش را باز گذاشته است.
فکرمیکنید مدیرعامل استقلال اعتماد به نفس کافی را در این شرایط برای مدیریت باشگاه استقلال دارد؛ چون میبینیم که گاهاً فکری یک تنه به جنگ با برخی موضوعات میرود و هیچ حمایتی از او نیست. حتی درباره دستیاران فکری هم انتقادهای بسیاری در رسانهها مطرح میشود که لازم است مدیریت با اعضای هیأت مدیره باشگاه استقلال به خوبی از کادر فعلی حمایت کنند.
مدیرعامل و سرمربی دو رکن اصلی یک باشگاه محسوب میشوند. هریک از اینها اگر اعتماد به نفس کافی نداشته باشند تیم به قهقرا میرود. محمود فکری بارها به جنگ برخی مسائل رفته که مدیرعامل باید در کنارش باشد و او را همراهی کند اما میبینیم که به بهانههای مختلف علیه کادر فنی صحبتهایی میشود که باعث ایجاد تنش در تیم میشود.
درباره دستیاران فکری آیا باشگاه درست عمل کرده؟
اگر باشگاه استقلال این کادر را قبول ندارد و برخی اعضای هیأت مدیره با آن مخالفند باید رک بگویند و بروند افراد بهتری را انتخاب کنند اما واقعیت این است که در حال حاضر کادری بهتر از کادری که الان میبینیم وجود ندارد. این کادر کاملاً استقلالی است و میتواند از پس کار بربیاید. شما اگر یک زمانی بتوانید مربی خارجی بیاورید و سراغ گزینههای دوم و سوم بروید جای سؤال و بحث دارد اما وقتی با یک قانون من درآوردی اجازه ورود مربیان خارجی را گرفتهاند دیگر نمیتوانید کار بکنید و باید با همین کادر ادامه بدهید.
حتی به صمد مرفاوی نیز با این همه سابقه مربیگری در استقلال ایراداتی گرفته میشود. به نظر شما این نقدها درست است؟
جریانی میخواهد میان فکری و مرفاوی تفرقه بیندازد و نمیدانم دنبال چه اهدافی هستند. بعضیها از مرفاوی ایراد میگیرند که اصلاً درست نیست. من به شما میگویم مرفاوی با این همه سال مربیگری در استقلال که خودش هم در این باشگاه سرمربی بوده، درحال حاضر بهترین گزینه برای مربیگری در استقلال به شمار میرود. آیا از او سالمتر و صادقتر سراغ دارید؟ مرفاوی واقعاً انسان درستی است و در جایگاهی قرار گرفته که حقش است. چطور میشود او را که در استقلال سرمربیگری کرده زیر سؤال برد؟
درلابهلای صحبتهایتان به مربی خارجی اشاره کردید. اخیراً نیز استراماچونی پیغامهایی برای استقلالیها ارسال کرده که جالب توجه است. اگر مدیرعامل استقلال بودید اجازه میدادید این قانون اجرا شود؟
اگر آن زمان من مدیرعامل استقلال بودم و اختیارات کامل داشتم هرگز زیر بار ممنوعیت استفاده از مربیان خارجی نمیرفتم و این قانون من درآوردی را دور میزدم و اجازه نمیدادم چنین قانونی به باشگاه استقلال لطمه بزند. قطعاً پای این موضوع میایستادم.
اما ناگهان قانونی را به اجرا گذاشتند که شرایط به این شکلی که میبینیم پیش میرود.
متأسفانه همینطور است. نمیدانم چه بگویم. به هر حال انگار جریانی نمیخواهد استقلال پا بگیرد. شاید هم بعضیها میخواهند استقلال و حتی پرسپولیس آنقدر نزول کنند که قیمتشان پایین بیاید و آن وقت خودشان این دو باشگاه را بخرند؟!
ازاظهارات منصوریان تا پست های استراماچونی
جنگ سرد علیه فکری
حمیدرضا عرب
کادرفنی استقلال این روزها به شدت تحت فشار است. از حمایتهای حداقلی و شاید ظاهری برخی اعضای هیأت مدیره و سکوت عجیب مددی در مقابل نیازهای سرمربی زیرمجموعه خود تا اظهاراتی که گاهاً از زبان مربیان سابق بیان میشود؛ همگی کار را برای کادر فنی استقلال سخت و دشوار کرده است.
شاید اگر مدیران باشگاه استقلال در مقابل برخی رفتارهای بیرونی قاطع و محکم برخورد میکردند هرگز به نقطه امروزی نمیرسیدیم که برای مثال علیرضا منصوریان در یک رسانه ظاهرشده و از مرفاوی و مظلومی بخواهد هرگز پشت سرمربی استقلال را خالی نکنند و همواره حامی او باشند.
حرفهایی که منصوریان به زبان آورد به حدی تنشزا بود که حتی واکنش مرفاوی را که در این ایام همواره سکوت اختیار کرده به همراه داشت و خشم او را برانگیخت. در واقع اظهارات منصوریان نوعی تنشآفرینی آشکار میان اعضای کادرفنی استقلال به حساب میآید ولو آنکه او هیچ منظوری از بیان این جملات نداشته باشد که بعید است شخصیتی همچون او بدون منظور صحبتی را در رسانه ملی به زبان بیاورد.
حال شاید منصوریان این حق را برای خودش قائل باشد که به واسطه سوابق بازیگری و مربیگری در استقلال گاهاً لب به سخن گشوده و حتی درباره اعضای کادرفنی تیم سابق خود اینگونه اظهارنظر کند اما وقتی او در جایگاهی قرار میگیرد که اظهاراتش حلاجی شده و با بازخوردهایی همراه است باید درباره جمله اظهارات خود و بازخوردی که میتواند داشته باشد به خوبی تأمل کند و بعد در رسانه سخنرانی کند.
اینکه منصوریان چگونه به این نتیجه رسیده که شخصیتی همچون مرفاوی ممکن است ناگهان پشت فکری را خالی کند که اینگونه برایش پیغام و توصیه میفرستد خود نشانه ناآگاهی مشارالیه از شخصیت افراد پیرامون فکری است وگرنه همه میدانند که همین مرفاوی سالها دستیار مرد سختگیری همچون قلعهنویی بود و امیر بدون هیچ دغدغهای تمام امور فنی را به عهده این مربی میسپرد. بنابراین ساختن شخصیتی غیرقابل اعتماد از مرفاوی، فرسنگها با خلقیات او فاصله دارد و منصوریان اساساً نباید چنین توصیهای را به مربی استقلال که فصل پیش نیز یار و همراه فکری در نساجی بود، میکرد.
مسأله کادرفنی استقلال تنها به همین اظهاراتی که از زبان منصوریان بیرون آمده ختم نمیشود. کادرفنی استقلال حتی از جانب استراماچونی هم همچنان تحت فشار است و این مربی ایتالیایی نیز با زیرکیهای خاص خود گاهاً برای مربیان کنونی استقلال حاشیه ایجاد و حتی جایگاه آنها را در این باشگاه سست و لرزان میکند.
استراماچونی که میداند هر بیانی از او درباره استقلال با بازخورد عظیمی از سوی ایرانیها همراه است، اخیراً دوباره در صفحه شخصی خود به بهانه تبریک گفتن تولد بهزاد غلامپور ظاهر شده و ابراز امیدواری کرده که روزی دوباره فرا برسد که او با بهزاد در ایران روبهرو شود. استراماچونی نیز بدون هدفگذاری این جملات را به زبان نمیآورد و اقدام به انتشار چنین پستهایی نمیکند.
استراماچونی به خوبی میداند که اکنون فضا تا حد زیادی به ضرر محمود فکری است و به دلیل بازیهای نه چندان اطمینانبخش استقلال هواداران این باشگاه رضایت حداکثری از وضعیت فنی تیم ندارند به همین دلیل او نیز وارد یک جنگ سرد شده تا شاید سرعت بازگشت خود به استقلال را تسریع بخشد.
با این حال کادرفنی فعلی باشگاه استقلال هرقدر هم که از سوی عوامل متعدد تحت فشار باشد باید به مسیری که آغاز کردهاند، ادامه دهند. جاده مربیگری در استقلال پر پیچ و خم و بسیار صعبالعبور است. مربیگری در استقلال نیاز به ذهنی پولادین و ارادهای آهنین دارد که هر آن کس که از چنین ویژگیهایی بهرهمند باشد به سلامت از خط پایان عبور خواهد کرد.
چنین حواشی همواره از سوی مربیان و مدعیان وجود داشته و بیشک در آینده نیز ادامه خواهد داشت و این فکری و مرفاوی هستند که باید با انتخاب تدابیری درست از سنگلاخهای پیش رو عبور کرده و به سلامت از خط پایان بگذرند.
تردیدی نیست اگر مربیان استقلال در این فضا ذوب شوند و افکار خود را به دست جریانهای حاشیهساز بسپارند و تاب مربیگری در چنین فضای سختی را نداشته باشند، باید در نیم فصل با مربیگری در استقلال وداع کنند.
ابهامات قرارداد شماره 10
هوای جدایی در سر قایدی
مهدی قایدی قصد دارد لژیونر شود! مهاجم استقلال که تاکنون نتوانسته یک گل هم در لیگ برای این تیم به ثمر برساند، این روزها هوای لژیونر شدن به سرش زده است و شایعاتی مبنی بر جدایی او از استقلال به گوش میرسد. در جدیدترین شایعه گفته شده که قایدی به یکی، دو مدیر برنامه اعلام کرده تا مقدمات رفتنش به لیگ ستارگان قطر را فراهم کنند. ماجرا وقتی جالبتر میشود که منابع خبری اعلام کردهاند این مدیر برنامهها به قایدی گفتند با توجه به اینکه با استقلال قرارداد دارد، بهتر است به جای نیمفصل، در پایان فصل لژیونر شود تا دیگر مبلغی از قراردادش را مجبور نشود به استقلال بدهد. این در شرایطی است که در همان ابتدای فصل و قبل از شروع مسابقات اعلام شد که قایدی قراردادش را چند فصل دیگر با استقلال تمدید کرده اما حالا جزئیات عجیبی از این مسأله به گوش میرسد. گفته شد قراردادی که قایدی با باشگاه استقلال در ابتدای فصل به عنوان تمدید قرارداد امضا کرده، فقط تاریخ دارد و در آن مبلغ قید نشده است و به این ترتیب آن قرارداد هیچ ارزشی ندارد. طبق قانون فقط قراردادی دارای ارزش است که در آن به غیر از تاریخ، مبلغ هم قید شده باشد که ظاهراً در خصوص قرارداد قایدی اینطور نبوده است.
پرسپولیس کاملاً MADE IN VATAN شد
پرسپولیس در شرایطی به لیگ برتر باز خواهد گشت که باز هم یکی دیگر از ستارههای خود را از دست داده است. بشار رسن که بدون شک بهترین و باکیفیتترین بازیکن عراقی حاضر در فوتبال ایران به حساب میآید در اوج جوانی بهترین بازیهایش را برای پرسپولیس انجام داد و یکی از بااستمرارترین خارجیهای تاریخ پرسپولیس شد.
با رفتن بشار حالا بوژیدار رادوشوویچ به عنوان تنها بازیکن خارجی پرسپولیس در این تیم مانده که او هم با درخشش حامد لک فعلاً نیمکتنشین محض است و جایی در ترکیب ندارد تا ارنج پرسپولیس کاملاً ایرانی وطنی شود.
این اتفاق در حالی برای پرسپولیس میافتد که تیمهای مدعی دیگری مثل استقلال، سپاهان و فولاد بازیکنان خارجی تأثیرگذاری دارند و حتی در تیمهایی مثل گل گهر و ذوبآهن بازیکنان خارجی جزو ستارههایشان به حساب میآیند.پرسپولیس در قائمشهر با یک ترکیب کاملاً وطنی به میدان خواهد رفت و تا پایان فصل همین شرایط را خواهد داشت.
نساجی- پرسپولیس جمعه ساعت 15
تسویه حساب تنشهای کهنه
بازی با نساجی از چند جهت برای پرسپولیس دیدار دشواری است؛ اول اینکه این مسابقه اولین بازی بعد از ناکامی در قهرمانی آسیا به حساب میآید و طبیعتاً تحت تأثیر آن شکست، شرایط پرسپولیس دستخوش نوساناتی خواهد شد.
در واقع کادر فنی پرسپولیس مأموریت دارند برای این بازی تیمشان را هم از نظر روانی هم فنی آماده کنند هر چند خودشان هم به خاطر شکستی که متحمل شدند وضعیت روحی جالبی ندارند تا در شرایط دشواری قرار بگیرند.
دوم اینکه این مسابقه در زمین چمن مصنوعی ورزشگاه وطنی قائمشهر برگزار خواهد شد که حتماً کیفیت فنی مسابقه و تیم پرسپولیس را تحت تأثیر قرار خواهد داد. زمینی که به خاطر بیکیفیت بودن چمن مصنوعیاش هم بازی را سخت میکند هم احتمال مصدومیت بازیکن را بالا خواهد برد.
دلیل سومی که میتواند این بازی را دشوار و حساس کند مسائلی است که حدود سه هفته قبل بین دو تیم پیش آمد و در نهایت منجر به لغو این بازی شد. در آن مقطع پرسپولیسیها به خاطر شرایط حساسشان قبل از فینال آسیا از نساجی خواستند جای بازی رفت و برگشت عوض شود و به خاطر احتمال مصدومیت و کرونایی شدن، نساجی به تهران بیاید و بازی کند که تیم قائمشهری زیر بار این خواسته نرفت و سازمان لیگ بازی را لغو کرد. حالا دلخوری پرسپولیسیها از نساجی و البته فضایی که بین دو باشگاه ایجاد شده به حساسیت و تنش در این بازی خواهد افزود و شاید همین مسأله کیفیت بازی را باز هم کاهش دهد.
از سوی دیگر پرسپولیس که بعد از شکست در فینال آسیا دنبال دفاع از عنوان قهرمانی خود در لیگ داخلی خواهد بود با در نظر گرفتن بازیهای معوقهاش دنبال حداکثر امتیاز این بازی است اما حریف هم شرایط خوبی در جدول ندارد و در خانه خود به راحتی امتیاز از دست نخواهد داد.
پرسپولیس نسبت به فینال آسیا نفرات بیشتری را در اختیار خواهد داشت اما کار راحتی برای پیروزی نخواهد داشت هر چند کادر فنی و بازیکنان این تیم میدانند با پیروزی در این مسابقه تا حدودی غم شکست در فینال آسیا را فراموش خواهند کرد.
از المپیک پرامید 2021 تا المپیک بیحاصل 2024
تنها فرصت طلایی کاراته
سرمقاله
وصال روحانی
وقتی کاراته پس از سالها صبر و مماشات سرانجام المپیکی شد و مقرر گشت که مدالهایی رسمی در «المپیک 2020» در توکیو داشته باشد، دلها روشن و این امید بارور شد که شایستههای کاراته ایران در شرق آسیا کاری کارستان و چند مدال را صید و انبان معمولاً اندک و سبکی ایران از المپیکها را قدری سنگینتر کنند.
اما ابتدا توفان شتاب زدگی به درخت تنومند کاراته زد و آن را سست و سهمیههای ما در «توکیو» را اندک ساخت و سپس کرونا از راه رسید و مسابقات انتخابی این المپیک و بهتبع آن کسب سهمیههای بعدی را ماهها به تأخیر انداخت و در نهایت اعلام شد، هر اتفاقی بیفتد و کرونا برود یا بماند و ورزشکاران ما در اوج باشند یا حضیض، کاراته عزیز اما بدیمن در المپیک بعدی (2024) جایی نخواهد داشت و میرود که میرود و «توکیو 2021» که همان ورسیون به تأخیر افتاده المپیک 2020 است، اولین و آخرین موعد و آوردگاهی است که کاراتهایها حق حضور در این عرصه ویژه را دارند و مدالهایی فرا رویشان قرار میگیرد و مفت چنگشان است، مشروط بر اینکه در اندازههای صید آن باشند.
حاصل همه این کنشها و واکنشها این است که کاراته ایران مانده است و میدانی که اگر تا یکی دو سال پیش مأمن امیدها و جایگاه نویدها نشان میداد، در اوایل زمستان 1399 و در فاصله کمتر از 7 ماه تا شروع المپیک سیودوم عرصه دشوار و دور از ذهنی جلوه میکند که اگر در آن بدرخشیم، باید به شدت شاکر باشیم زیرا اکثر عناصر و الزامهای خلق چیزی به جز این رویداد فراهم آمده است.
بعداز همه کشوقوسهای مرتبط با رقابتهای انتخابی و قبل از ظهور ویروس کریه کرونا ما فقط دو سهمیه کسب کرده بودیم. یکی را بهمن عسکری در جمع مردان بهدست آورده بود که همین امروز میگوید امیدوار است آن را در «توکیو 2021» به یک مدال خوشرنگ برای ما تبدیل کند و از این فرصت طلایی و مغتنم نگذرد و دیگری را حمیده عباسعلی در میان زنان که اندک مدتی بعداز کسب سهمیه چنان آسیب دید که بهرغم تأخیر یکساله در برگزاری المپیک که برای او یک نعمت بود، هنوز به آن حد از سلامتی و آمادگی نرسیده که بتوان گفت شانسی واقعی در آوردگاه توکیو دارد. تلاشهای سایرین (پورشیب، مردانی و مهدیزاده) برای کسب سهمیه دوم مردان بخصوص در مورد مهدیزاده بیش از آن که به موفقیت نزدیک باشد، با ناکامی قرین نشان میدهد و باید اتفاقات خاصی روی بدهد تا بخت ما در این زمینه باز شود و حتی اگر باز بشود، بعید است در آن رویداد و در زمان مقرر (مرداد 1400) همان برداشتی را در توکیو داشته باشیم که چند سال پیش بعد از اعلام رسمیشدن کاراته در المپیک آن را در ذهنهای خود بال و پر داده بودیم.
قسمتی عمده از این ماجرا البته به اتفاقات بد و بسیار غیرمنتظرهای بر میگردد که کرونا نه فقط به کاراته و نه تنها به ورزش بلکه به کل امور جهان تحمیل کرد. اما بخشی از آن هم زاییده شرایط و میزان توانمندیهای ما است. حتی قبل از آن که براثر کرونا چنان متفرق و ناامید شویم که نگاهی جدید و متفاوت به المپیک پیشرو داشته باشیم و در عصری که پیکارهای انتخابی یکبهیک و پشتسر هم برگزار میشدند، نامداران کاراته ما به نتایجی نرسیده بودند که امید آن میرفت و در کسب سهمیهها خللهایی حادث شده بود که دور از شأن و قدرت ذاتی ما در این ورزش بود. اگر سقف برداشت ما و هر کشور دیگری از آوردگاه انتخابی المپیک دو سهمیه برای هر یک از قسمتهای مردان و زنان باشد، قدرت چشمگیر موجود در بطن کاراته ایران برای کسب این سهمیهها در تمامی ماههای فروردین تا بهمن 1398 که پیش از ظهور کرونا بود، کفایت مکرر و این که چرا این امر شکل نگرفت و کار ما به درازکشید و اینک نتایج تورنمنتها و مسابقاتی بعدی هستیم که هنوز از راه نرسیدهاند و ویروس کرونا همچنان تومار برخی از آنها را در هم میپیچید، ریشه در کامل نبودن کارهای ما و امیدهای بیش از حدی دارد که قبل از تحقق همه اتفاقات به خود داده بودیم و گذشت زمان و سیر وقایع نشان داد که تا چه میزان با آنچه ما میپنداریم، تفاوت دارد.
کاراته هنوز امید ما و ورزشی است که دنیا ایران را به داشتن تخصص تمام و کمال در آن قبول دارد اما این از بد اقبالی ما و البته برخی خوشبینیهای بیش از حد و عدم برنامهریزی و تقویت صحیح و اکمل ملی پوشان ما است که حتی در چنین رشتهای و با داشتن این همه ورزشکار خوب هنوز در شرایطی قرار نداریم که ذاتاً سزاوار آن هستیم. بدتر از همه این که وقتی «توکیو2021» برگزار و این قصه تمام شود، المپیک بعدیای در کار نیست که در آن مجالی برای کسب مدال در کاراته باشد و ورزش محبوب و تخصصی ما هنوز به المپیک نیامده، رخت بر میبندد و میرود. گاهی جایی برای گلهگذاری نیست اما کاراته ایران بهجای آرزومندیهای صرف و غافل ماندن از برخی کارهای ریشهای باید آنقدر توانمند شود که حتی از توفان کرونا هم آن قدر متضرر نشود که شده است. این مهمترین درس برای کاراته ایران و شاید کل ورزشهای رزمی ما است تا از این پس حجم امیدواریهای خود را برابر با کار و تلاشی کنند که واقعاً انجام دادهاند.
استقبال گرم از ریاست علی کریمی در فدراسیون فوتبال!
یادداشت یک
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
اعلام گرایش علی کریمی به شرکت در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال در خبرها، اتفاق خوشایندی تعبیر شده است. فوتبال ایران روزگاری را پشت سر گذاشته که اگر بسیاری دیگر از چهرههای فوتبال مثل علی کریمی برای شرکت در انتخابات آینده فدراسیون اعلام آمادگی کنند، جملگی بازتابی شبیه این خواهد داشت و استقبال از حضور آنها گرم خواهد بود.
آنچه موجب میشود احتمال حضور علی کریمی یا علی دایی -که رغبتی برای این کار ندارد- و دیگران از این گروه در انتخابات فدراسیون فوتبال، جذاب به نظر برسد البته به چند عامل وابسته است؛ مثل گرایش دوستداران فوتبال به ستارههای سابق و سلبریتیهای امروز، خاطرات خوش با دوران فوتبال آنها و یادآوری کیفیت ممتاز و بیتکراری که در فوتبال ایران داشتند. اما شاید مهمتر اینکه حجم انتقادات بجا از مدیرانی مثل علی کفاشیان و مهدی تاج در سالهای اخیر و ویرانی فراگیر در فوتبال ایران موجب شده که حضور چهرههای تازه و عامهپسند چه بسا راه نجات تلقی شود.
اگرچه در فوتبال ایران مدیران پرشمار بدون تجربه مدیریت ورزشی و بدون شناخت از ورزش و حتی بدون علاقهمندی پیگیرانه، فرصت نشستن روی صندلیهای مهم مدیریت را به دست آوردهاند، اما از یاد نبریم که بسیاری از رؤسای فدراسیون فوتبال با سوابق ورزشی و با آوازه ورزشی به ریاست این فدراسیون یا پستهایی مثل دبیرکلی رسیدهاند و البته نگاه به عملکرد آنها اغلب چندان امیدوارکنندهتر از دیگر مدیران نیست.
بر خلاف تصور عمومی، ناصر نوآموز اولین رئیس فدراسیون پس از انقلاب ایران، هادی طاووسی، حسین آبشناسان، حسین راغفر، بهروز صحابه تبریزی، نصرالله سجادی، امیر عابدینی، داریوش مصطفوی و محمد دادکان همگی بازیکنان فوتبال بودند که به ریاست فدراسیون فوتبال رسیدند.حتی علی کفاشیان سالها عضو تیم ملی دو و میدانی ایران بود و با سوابق حرفهای ورزش به ریاست فدراسیون رسید. جلوتر بیاییم و برسیم به حیدر بهاروند، سرپرست موقت فدراسیون فوتبال که او نیز سابقه مربیگری در فوتبال دارد و مسیری را در فوتبال سپری کرده است. دیگران مثل مهدی تاج و محمد صفیزاده پیش از رسیدن به ریاست فدراسیون فوتبال باشگاهداری را تجربه کرده بودند، تاج در ذوبآهن و سپاهان و صفیزاده در کشاورز. در این میان تنها محسن صفایی فراهانی را پیدا میکنید که بدون سوابق ورزش حرفهای یا تجربه مدیریت در ورزش به ریاست فدراسیون رسید.
مرور تمام این نکات برای آگاهی در این زمینه است که الزاماً سوابق ورزشی نمیتواند ایده و اندیشه تازهای برای فوتبال به ارمغان بیاورد. مدیرانی مثل عابدینی و مصطفوی که در انتقاد از عملکرد آنها در فدراسیون و باشگاهها میتوان تومار نوشت، احتمالاً بیش از علی کریمی به مدیریت اشراف داشتند. آخرین دستاورد مصطفوی محرومیت مادامالعمر از فوتبال و آخرین دستاورد عابدینی ویرانی یک باشگاه پرطرفدار در گیلان است، بعد از تجربیات و فرصتهای بزرگی که در فوتبال داشتند! مثال دیگر اینکه محمد دادکان که در سالهای اخیر منتقد مدیریت فوتبال است و انتقادات رایج و بدیهی و درستی را مطرح میکند، خود در دوران ریاست بر فدراسیون فوتبال همایون شاهرخی و حسین فرکی را بهترین گزینه برای تیم ملی میدانست و حتی برانکو ایوانکوویچ با دخالت مستقیم سازمان ورزش و با پافشاری و نقد روزنامهنگاران انتخاب شد.
وضعیت امروز فوتبال ایران، بحرانهای اقتصادی، قراردادهای گزاف و زیانبار، انتخابهای غلط اندر غلط، مصیبتهای خودساخته و ورشکستگیها، هر چهره تازهای را امیدبخش جلوه میدهد، چه آن چهره زندهیاد رضا چاچا از اهواز باشد و چه ابرام چرخی از تهران. (عاشقان شهره و مجنون فوتبال)
عملکرد رؤسای اخیر فدراسیون فوتبال اگرچه بسیار انتقادبرانگیز است اما تغییر چهره این فوتبال فقط با ایده و برنامه تازه ممکن است، نه با سلبریتیهایی که فضای نقد جدی را با پستها و استوریها اشغال میکنند. اهمیت مقبولیت اجتماعی چهرهای که به ریاست فدراسیون فوتبال میرسد بیشک برای فوتبال مؤثر است .
اظهارات عجیب امید نوروزی درباره محمد بنا
وقتی آب سربالا میرود...
ایران ورزشی - چند صباحی است که امید نوروزی فراموش کرده از کجا آمد و چطور شد که قهرمان جهان و المپیک شد. او تمام موفقیتهایش در عرصه کشتی را مدیون اعتماد محمد بنا است اما ظاهراً او سالهای 2009 و 2010 و حتی 2011 را فراموش کرده که خیلیها منتقد حضور او در تیم ملی کشتی فرنگی بودند و تنها حامیاش محمد بنا بود. فراموش کرده که محمد بنا در مقابل بسیاری از انتقادات ایستاد تا او به عنوان نفر اول وزن 60 کیلوگرم تیم ملی مطرح شود و مدال طلای جهان و المپیک را کسب کند. او که ظاهراً در قامت حامی سعید عبدولی حاضر شده با اظهارات اخیرش همه را به یاد این ضربالمثل میاندازد که اول تخم مرغ بود یا مرغ؟ او میگوید محمد بنا نباید فراموش کند که اگر اسم و رسمی پیدا کرده به خاطر سالها زحمت و ریاضت قهرمانانی چون حمید سوریان، قاسم رضایی، سعید عبدولی، امیر علی اکبری و مرحوم بابک قربانی بود اما نمیگوید که این قهرمانان در نبود محمد بنا چه سرنوشتی میتوانستند داشته باشند. حمید سوریان بدون بنا چند بار موفق شد؟ قاسم رضایی و سعید عبدولی در نبود محمد بنا چه کردند؟ اینکه این گونه حرف زدن در شأن کشتی و قهرمانان این رشته و صد البته سرمربی بزرگی همچون محمد بنا نیست، بماند اما امید نوروزی میتواند یکی از موفقیتهایش را که در نبود محمد بنا کسب کرده نام ببرد؟ یک نمونه بگوید که در غیاب محمد بنا توانسته مدال کسب کند؟ سال 2014 او نایب قهرمان جهان شد، سرمربی تیم ملی محمد بنا نبود. دلیل آن هم این بود که در حمایت از قهرمانانی همچون امید نوروزی مقابل رسول خادم ایستاد و یک ماه قبل از جهانی 2014 از سمتش کنار رفت. امروز اگر همه چیز در کشتی سر جایش باشد حتماً باید امید نوروزی به خاطر این حرفهایش از محمد بنا عذرخواهی کند اما متأسفانه از زمانی که افسار کشتی ایران به دست قهرمانانش افتاد دیگر روی خوش ندید. امید نوروزی درباره سن و سال سعید عبدولی گفته و اینکه مدعی شده محمد بنا حق ندارد درباره سعید تصمیم گیری کند و بعد هم قانون منسوخ شده رسول خادم را به میان میکشد اما نمیگوید که این سرمربی تیم ملی است که باید در قبال نتایج تیم ملی تصمیم گیری کند. ظاهراً این مدالدار کشتی ایران برای رسیدن به سرمربیگری تیم ملی کشتی فرنگی خیلی اصرار دارد و عجیب است که فکر میکند از این راه میتواند خیلی زود به تیم ملی برسد. راه رسیدن به تیم ملی از نشان دادن شایستگی میگذرد. لازم نیست حتماً امید نوروزی باشید و چند مدال جهانی و المپیک داشته باشید تا به تیم ملی برسید، روحالله میکائیلی باشید و با معرفی چند قهرمان نامی به تیم ملی برسید. نوروزی که این روزها کشتی شیراز را در اختیار گرفته چند کشتیگیر توانسته به تیم ملی معرفی کند؟ او ظاهراً برای تخریب محمد بنا دنبال بهانه میگردد و گرنه خوب مصاحبه را میخواند تا متوجه شود که هیچوقت نگفت سعید عبدولی را کنار گذاشتم. محمد بنا درباره دلیل دعوت نکردن از سعید عبدولی، به وعده این کشتیگیر 31 ساله اشاره کرد که قرار بوده سعید چند ماه قبل خودش را به وزن 77 کیلوگرم برساند اما به یکباره سعید در وزن 82 کیلوگرم کشتی گرفت حالا هم اتفاقی رخ نداده. سعید خودش را نشان بدهد و برای 77 کیلوگرم آماده انتخابی شود، حتماً هم سرمربی تیم ملی و فدراسیون کشتی این فرصت را به او میدهند اما اینکه سعید عبدولی فکر کند میتواند همانند امید نوروزی که سال 2016 به واسطه طلای المپیک لندن به تیم ملی رسید، به واسطه مدالهای گذشته باز هم به تیم ملی برسد، سخت در اشتباه است! پیکان یک- سایپا یک
هیچکدام ۲ رقمی نشدند
دربی خودروسازان با وجود اینکه هر ۲ تیم معتقدند حساسیتی ندارد اما همیشه برای مدیران ۲ کارخانه مهم بوده و هست. پیکان و سایپا دیروز در شرایطی مقابل هم قرار گرفتند که هر ۲ تیم انگیزه زیادی برای کسب پیروزی داشتند. پیکان تا قبل از این بازی، از ۷ بازی گذشته خود ۹ امتیاز به دست آورده بود و به دنبال ۲ رقمی شدن بود. سایپا هم که ۸ امتیاز داشت، برد میخواست تا امتیازات تیمش را ۲ رقمی کند. با این شرایط، ۲ تیم مقابل هم به میدان رفتند و بازی خوبی به نمایش گذاشتند. پیکان در نیمه اول شروع بهتری داشت و حملات خوبی تدارک دید که در نهایت اشتباه بازیکن سایپا باعث شد شاگردان مهدی تارتار به گل برسند. در دقیقه ۲۲ اشتباه عجیب مهرداد عبدی پشت محوطه جریمه که با از دست دادن توپ و مالکیت امیر روستایی همراه شد، با شوتی بینقص که کمی جلوتر از خط محوطه هجده قدم و زمینی زده شد، به گل اول بازی بدل شد. بعد از این گل، سایپا تمام تلاش خود را به کار بست تا گل بزند اما موفق نبود و نیمه اول به سود میزبان به پایان رسید. در نیمه دوم سایپا سراپا حمله شد که گل بزند. این تیم صاحب یک موقعیت خوب هم شد اما داور قبل از اینکه بازیکن سایپا کاری از پیش ببرد، موقعیت او را به اشتباه آفساید اعلام کرد تا بازی متوقف شود. بعد از آن حملات ادامه داشت اما باز هم فرصتها یکی پس از دیگری از دست میرفت تا اینکه مجید عیدی در دقیقه ۶۲ اخراج و پیکان ۱۰ نفره شد. با این شرایط شاگردان ابراهیم صادقی فشار بیشتری آوردند که در دقیقه ۷۲ بالاخره به گل رسیدند. در این لحظه ارسال ابوالفضل جلالی با ضربه سر رضا جعفری که در شرایط نامتعادل قرار داشت، همراه شد که در نهایت توانستند دروازه دریس را باز کنند و بازی را به تساوی بکشانند. بعد از آن، هر ۲ تیم باز هم موقعیت داشتند اما دیگر از گل خبری نشد تا ۲ تیم به تک امتیاز رضایت بدهند و امتیازاتشان همچنان تک رقمی باقی بماند.
شهرخودرو مشهد ۲- آلومینیوم اراک ۲
شهرخودرو ۱۰ نفره از شکست نجات پیدا کرد
شهرخودرو بعد از پیروزی مقابل ذوبآهن نتوانست هیچ بردی به دست بیاورد و شکستهای عجیب و بدی مقابل استقلال و گلگهر سیرجان متحمل شد. با این شرایط، شاگردان مهدی رحمتی در بازی هفته هشتم مقابل آلومینیوم اراک به دنبال جبران و کسب پیروزی خانگی بودند. این در حالی بود که آلومینیوم روند خوبی را شروع کرده و به چیزی جز کسب ۳ امتیاز فکر نمیکرد. با این شرایط، شاگردان رسول خطیبی بازی بهتری به نمایش گذاشتند و توانستند خیلی زود به گل برسند. در دقیقه ۱۱ خطای پشت محوطه به سود آلومینیوم را مصطفی احمدی با ارسال زیبایی به محوطه جریمه شهرخودرو فرستاد که با ضربه سر سعید باقرپسند تبدیل به گل شد. بعد از این گل، طولی نکشید که شهرخودرو بازی را به تساوی کشاند. در دقیقه ۱۹ حمله جدی شهرخودرو از سمت چپ زمین شروع شد و در پشت محوطه جریمه به اکبر صادقی رسید که شوت تماشایی او پس از اصابت به تیرک عمودی دروازه آلومینیوم گل تساوی شهرخودرو را به همراه داشت. همین گل کافی بود تا باز هم آلومینیوم اراک بازی را در اختیار بگیرد. به این ترتیب در دقیقه ۲۶ باز هم به گل رسید. در این لحظه کرنر اعلام شده در سمت راست زمین به سود آلومینیوم را مصطفی احمدی با سانتر دقیقی به مقابل تیرک اول دروازه شهرخودرو فرستاد تا سیدمهدی حسینی با پرش عالی و ضربه سر فوقالعاده توپ را تبدیل به گل کند. شهرخودرو که نمیخواست بازنده بازی خانگی باشد سراپا حمله شد که گل بزند اما موفق نبود. ضمن اینکه در دقیقه ۴۴ با اخراج صادق صادقی هم ۱۰ نفره شد تا کار سختی در ادامه داشته باشد. با این شرایط نیمه اول به پایان رسید اما شهرخودرو ناامید نشد و در نیمه دوم بازی تهاجمی و خوبی به نمایش گذاشت که بالاخره به گل رسید. در دقیقه ۵۶ اشتباه عجیب در خط دفاعی آلومینیوم موجب شد تا حسین مهربان در موقعیت تک به تک با پورحمیدی قرار بگیرد و با شوت پای چپ زمینی گل دوم و تساوی شهرخودرو را بزند. بعد از این گل، هر ۲ تیم حملات خوبی تدارک دیدند اما دیگر گلی ندیدیم تا هر ۲ تیم به تساوی رضایت بدهند.
صابر کاظمی بهترین بازیکن لیگ والیبال از نگاه آمار
ستاره چپدست
ایران ورزشی- در زمان استراحت بین دو نیمفصل لیگ برتر والیبال، بخش آماری فدراسیون والیبال بهترینهای لیگ در پستهای مختلف را یکییکی اعلام میکند؛ آماری که تا زمان نگارش این گزارش تنها در بخش امتیازگیری تقریباً تکمیل و پنج بازیکن اول آن معرفی شدهاند. در این لیست پنجنفره چهرههایی دیده میشوند که در بین آنها هم بازیکن بسیار جوان وجود دارد و هم چهرههایی که شاید دیگر شانس چندانی برای بازی در تیم ملی نداشته باشند و بازیکنانی که هنوز شانس خوبی برای ملیپوش شدن دارند.
چپدست مستعد
بعضی اتفاقهای خوب هم اگر در زمان خودشان نیفتند ممکن است به سود ما نباشند. چیزی شبیه به موفقیت بزرگی که صابر کاظمی در روزهای قبل از 19، 20سالگی تجربه کرد و به بازیکن ثابت تیم ملی والیبال تبدیل شد؛ تا جایی که در رقابت با تیمی مانند برزیل چندین ست را در زمین مسابقه بود. آن اتفاق اگرچه بزرگ و فوقالعاده بود اما زمان ثابت کرد زودتر از موعد درست خودش اتفاق افتاده و بهنوعی باعث تخریب روند رو به رشد این بازیکن شد. این چپدست جوان البته کمکم یکبار دیگر خودش را پیدا کرد و پس از سپری کردن یکی دو فصل معمولی در ترکیه و سپس ایران، حالا به سوپراستار لیگ برتر تبدیل شده. اگر در هفتههای گذشته باید به نمایشهای خوبش در برخی مسابقات اتکا میکردیم اما حالا آمار کامل او در 13 مسابقه لیگ برتر پیش روی ماست؛ آماری که بهوضوح میگوید در بسیاری از فاکتورها بهترین بازیکن نیمفصل اول بوده؛ آن هم در اوج جوانی و در حضور بازیکنان باتجربهای که برخی به اندازه تمام سالهای عمر او در لیگ بازی کردهاند. طبق آماری که فدراسیون منتشر کرده، کاظمی با 267 امتیاز، بهترین آمار را در میان تمام بازیکنان لیگ برتری داشته. این تعداد امتیاز ماحصل 47 ست و 13 مسابقهای بوده که کاظمی در دور رفت به میدان رفته و در نتیجه آمار 5/6 امتیاز در هر ست را برای او به ارمغان آورده است؛ نتیجهای که او را امتیازآورترین بازیکن نیمفصل اول کرده است. نکته بعدی جزئیات بیشتر 267 امتیازی است که کاظمی کسب کرده. او نهتنها در اسپک که اصلیترین وظیفه او است موفق بوده، بلکه هم خیلی خوب سرویس زده و هم در دفاع عملکرد قابل قبولی داشته است. کاظمی در 13 بازی نیمفصل اول 217 امتیاز از اسپک به دست آورده، 30 امتیاز در سرویس و 20 امتیاز از دفاع روی تور. به این ترتیب او هم در امتیازهای کسبشده از اسپک بهترین آمار را دارد و هم سلطان بلامنازع سرویسزنان لیگ در دور رفت بوده. آمار فوقالعاده 30 امتیاز سرویس میگوید که او در هر مسابقه بهطور میانگین بیش از 2 امتیاز مستقیم را از سرویس به دست آورده که واقعاً آمار خیرهکنندهای است.
20 دفاع روی تور هم برای او بهعنوان یک پشتخطزن که وظیفه اصلیاش زدن اسپک است آمار بسیار خوب و قابل قبولی است و قطعاً از بسیاری مدافعان لیگ برتر نیز بهتر بوده است! در این میان البته نباید فراموش کرد که کاظمی ستهای بسیار بیشتری را نسبت به سایر بازیکنان امتیازآور لیگ در میدان بوده و تقریباً تمام ستهای ممکن را بازی کرده است. حضور در تیم صدرنشین و شرایط بسیار خوب این تیم هم البته در عملکرد فوقالعاده او بیتأثیر نبوده که البته این یک رابطه متقابل است و فولاد سیرجان ایرانیان هم از ستاره خود به اندازه کافی منتفع شده است.
بازیکنانی که باید دیده شوند
پس از کاظمی در لیست بهترین امتیازآورها امین اسماعیلنژاد از سایپا، رضا قرا از لبنیات هزار آمل، بنیامین ایگدری از گنبد و میثم صالحی از شهرداری ارومیه حضور دارند؛ بازیکنانی که بهجز ایگدری همگی حداقل حضور در اردوی تیم ملی را تجربه کردهاند اما هیچگاه جایگاه ثابت و خوبی در تیم ملی نداشتهاند. حالا اگر بخواهیم رضا قرا را هم بهخاطر شرایط سنی و داشتن قریب به 30 سال کنار بگذاریم، چهار بازیکن دیگر این لیست پنجنفره نیازمند توجه خاص در آینده و حضور در اردوهای تیم ملی هستند؛ بازیکنانی که اکثرشان در برهههایی از سالهای گذشته جزو شگفتیسازها و چهرههای آیندهدار لیگ بودند اما عدم توجه و رسیدگی، آنها را دچار افتهای دورهای و طولانی کرد. حالا شاید زمان خوبی باشد برای استمرار توجه به بازیکنانی که میتوانند رقابت برای پوشیدن پیراهن تیم ملی را گرمتر کنند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|